خوشبختانه سالها است که مفهوم رقابت به عنوان موتور محرکه افزایش بهرهوری، مورد پذیرش عمومی قرار گرفته است. اما به هر حال هنوز در کشورهای در حال توسعه ایجاد ساز و کارهای رقابتی و گذار از تجدید ساختار یکی از چالشآفرینترین موضوعات اقتصادی است. رقابتی شدن صنعت برق نیز یکی از نمونه هایی است که در ایران به آن اهمیت داده شده است. رقابتی شدن صنعت برق حتی در کشورهای توسعه یافته نیز تاریخی چندان طولانی ندارد. در قرن بیستم مصرفکنندگان برق در انتخاب فروشنده برق اختیاری نداشتند و تجربه بازار رقابتی با شروع قرن بیست و یکم آغاز شده است.
استافت بازار برق را این گونه تعریف میکند:
«بازار برق مکانی است برای خرید و فروش انرژی بین مصرفکنندگان مستقل و تولیدکنندگان انرژی.»
به نظر میرسد با تغییر یکی دو کلمه، ارائه تعریفی مشابه با تعریف مذکور برای سایر کالاها نیز امکانپذیر باشد. این تعریف بر این پیش فرض مبتنی است که انرژی الکتریکی کالایی همچون سایر کالاهاست. آیا اینچنین است ؟ تفاوت کالایی به نام انرژی الکتریکی و سایر کالاها در چیست؟ تفاوت یک مگاوات ساعت برق و یک پیمانه گندم و یا حتی یک متر مکعب گاز در چیست؟ دانستن چنین تفاوتی قطعا اثر مهمی بر سازماندهی بازار رقابتی برق خواهد داشت. در پاسخ به این سوال میتوان گفت مهمترین تفاوت انرژی الکتریکی و سایر کالاها، ضرورت توازن لحظهای عرضه و تقاضا است. در صورتی که این توازن به صورت ثانیه به ثانیه حفظ نشود، سیستم قدرت دچار فروپاشی شده و عواقب دردناکی همچون خاموشی یک منطقه و یا حتی همه کشور در یک لحظه، اثرات نامطلوبی به جای خواهد گذاشت. در صورتی که چنین اتفاقی سیستم قدرت در یک کشور را گرفتار کند برگرداندن سیستم به شرایط معمولی هزینه بسیار زیادی به اقتصاد آن کشور تحمیل خواهد کرد.
کارشناسان به فکر طراحی یک بازار آرمانی بودهاند که مصرفکنندگان بزرگ و خرده فروشان، پس از تخمین نیاز، انرژی الکتریکی را از شرکتهای تولید خریداری کنند. لذا به این منظور مجبورند میزان مصرف مشتریان خود را پیش بینی کرده و ضمن عقد قراردادهای فروش، انرژی خریداری شده را به مشتریان خود به فروش برسانند. در این بازار معاملات بر اساس قیمتهای لحظهای انجام میشود. (قیمتهای لحظهای در قسمتهای بعدی تشریح خواهد شد). میتوان گفت مولفههای اصلی در این بازار شامل تولیدکنندگان، خرده فروشان، مصرفکنندگان عمده و مصرفکنندگان خرد هستند. لذا میتوان به صورت کلی مساله را با دو دیدگاه یعنی از دیدگاه تولیدکنندگان و از دیدگاه مصرفکنندگان (شامل خردهفروشان، مصرفکنندگان عمده و مصرفکنندگان خرد) بررسی کرد.
بررسی مساله از دیدگاه تولیدکنندگان: تولیدکنندگان باید برنامه ریزی دقیقی برای اجرای تعهدات خود داشته باشند. معمولا هیچ یک از طرفین قادر نیستند قراردادهای خود را به تمام و کمال اجرا کنند. شرکتهای تولیدی بعضا در شرایطی قرار میگیرند که به منظور اجرای تعهدات خود به جای تولید انرژی الکتریکی از سایر بنگاهها انرژی را خریداری کرده و به تعهدات فروش عمل میکنند. دلیل این موضوع در ادامه مختصرا ارائه میشود.
آنچه برای یک شرکت تولیدی اهمیت فراوانی دارد بیشینه کردن سود است. از آنجا که سود مابهالتفاوت درآمد و هزینههای یک بنگاه است حداقل کردن هزینههای بنگاه برای هر بنگاهی حائز اهمیت است. تولیدکنندگان انرژی الکتریکی مجبورند هزینههای شبه ثابت از جمله هزینه بی باری و هزینه راهاندازی را متحمل شوند. هزینههای شبه ثابت به هزینههایی اطلاق میشود که فقط در صورت تولید بر بنگاه تولیدکننده تحمیل میشوند؛ اما مستقل از میزان تولید هستند. هزینه بی باری یکی از هزینههای شبه ثابت است. اگر واحد تولید برق بتواند در حالی که انرژی الکتریکی تولید نمیکند همچنان به شبکه متصل بماند به هزینه مورد نیاز برای روشن نگاه داشتن واحد هزینه بیباری گفته میشود. هزینه راهاندازی نیز از دیگر هزینههای شبه ثابت است که بر واحدهای تولید برق تحمیل میشود. هزینه راهاندازی یک واحد تولید انرژی الکتریکی هزینهای است که به آماده سازی آن واحد از حالت خاموش مربوط میشود. واحدهای حرارتی بزرگ برای رسیدن به دما و فشار مناسب جهت شروع مجدد تولید به میزان قابل توجهی انرژی حرارتی نیاز دارند. این هزینه زیاد باید در طول یک بازه بلند مدت مستهلک شود تا بنگاه بتواند هزینههای خود را کمتر کرده و در جهت حداکثر کردن سود خود برنامهریزی کند. به همین دلیل چه بسا که بعضا واحدهای تولیدی ترجیح بدهند واحد را حتی بدون هیچ گونه درآمدی روشن نگاه دارند. از طرفی محدودیتهایی همچون محدودیتهای دینامیک و محدودیتهای زیست محیطی هزینههای خاصی را بر بنگاههای تولید انرژی الکتریکی تحمیل میکند. تصمیمگیری در مورد روشن کردن و خاموش کردن یا افزایش و کاهش توان خروجی یک واحد تولیدی مستلزم محاسبات پیچیدهای است. این اقدامات میتواند سبب ایجاد تنشهای مکانیکی زیادی شده و این تنشهای مکانیکی هزینههایی را به واحد تولید کننده تحمیل میکند. لذا این محدودیتها حداقل زمان خاموش ماندن یا روشن ماندن و توانایی تغییر وضعیت واحد تولیدی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. چه بسا واحد تولید انرژی الکتریکی در ساعاتی که قیمتها پایین است مجبور باشد به تولید حتی همراه با زیان ادامه دهد یا شرکتهای تولیدی بعضا در شرایطی قرار میگیرند که به منظور اجرای تعهدات خود به جای تولید انرژی الکتریکی از سایر بنگاهها انرژی را خریداری کرده و به تعهدات فروش عمل میکنند.
بررسی مساله از دیدگاه مصرفکنندگان: در بازار انرژی الکتریکی، تولیدکنندگان در یک سمت از بازار به حداکثر کردن سود خود میاندیشند و مصرفکنندگان در سوی دیگر قرار دارند. مصرفکنندگان در مقایسه با تولیدکنندگان نقش منفعلانهتری دارند. خریداران صنعتی، تجاری و خانگی عمدتا نرخ ثابتی برای هر کیلووات ساعت برق میپردازند. هر چند که در مواردی این مصرفکنندگان به صورت دو یا سه تعرفه برای ساعات مختلف شبانهروز بهای برق را پرداخت میکنند؛ اما این نوسانات قابل مقایسه با قیمتهای متعددی که در بازار لحظهای انرژی الکتریکی تعیین میشود نبوده و میتوان گفت مصرفکنندگان در مقایسه با تولیدکنندگان نقش منفعلانهتری دارند. به عبارت دیگر این مصرفکنندگان حساسیت (کشش) زیادی نسبت به قیمت لحظهای برق ندارند. بر اساس شواهد تجربی اگرچه میزان مصرف با توجه به افزایش قیمت انرژی الکتریکی در کوتاهمدت کاهش مییابد اما میزان این تاثیرگذاری کم است و یا به بیان دیگر کشش قیمتی تقاضای برق کم است. برخلاف تولیدکنندگان، مصرفکنندگان خرد نسبت به تغییرات قیمت به صورت روزانه یا ساعتی هیچ حساسیتی ندارند و در نتیجه انتظار این است که این مصرف کنندگان خرید برق را بر مبنای نرخهای تعرفهای (قیمت ثابت برای هر کیلووات یا هر مگاوات ساعت برق) ادامه دهند. اما مصرفکنندگان عمده و خرده فروشان (که واسطههای بازارهای عمدهفروشی برق و مصرفکنندگان خرد هستند) مجبورند با حساسیتی زیاد، برق را با نرخی متغیر (برای ساعات و روزهای مختلف) خریداری کرده و با نرخ ثابتی به مصرفکنندگان خرد بفروشند. به همین دلیل این خردهفروشان در بازههای زمانی که قیمت برق بالا است زیان کرده و در بازههای زمانی که قیمت انرژی کمتر است، سود میکند. در این حالت این خردهفروشان تلاش خواهند کرد قبل از شرکت در بازارهای لحظهای به منظور انعقاد خرید برق از بازار عمدهفروشی، میزان مصرف مشتریانشان را با دقت تخمین بزنند. رقابتی شدن این بازار در سمت تقاضا عموما با ابتکار و خلاقیتهای این خرده فروشان میتواند باعث افزایش بهرهوری شده و رقابتی شدن فضای این بازار را مهیا کند.
بازارهای آزاد انرژی الکتریکی
در این قسمت انواع بازارهای آزاد انرژی الکتریکی یعنی مبادله دوجانبه و حوضچه برق (Electricity Pool) مختصرا تشریح میشود.
مبادله دو جانبه: در این نوع مبادله صرفا دو طرف خریدار و فروشنده درگیر هستند. خریدار و فروشنده بدون وساطت یا تسهیل طرف سوم نسبت به انجام مذاکرات و انعقاد قراداد اقدام میکنند. در این حالت پیشنهاد خرید و فروش به صورت مستقیم در یک بازار رایانهای وارد شده، همه به راحتی میتوانند قیمتهای فروش یا خرید را بدون شناسایی پیشنهاد دهنده مشاهده کرده و نرمافزار مربوطه عملیات خرید یا فروش را مدیریت میکند. در شرایط کنونی، بازار برق ایران از این شیوه پیروی نمیکند.
حوضچه برق (Electricity Pool): تغییر وضعیت از سیستم سنتی به سیستم مبادله دو جانبه امری دشوار است. به همین دلیل میتوان به شیوه حوضچههای رقابتی برق متوسل شد. در این شیوه تولیدکنندگان، مقدار و قیمت فروش برای بازه زمانی مشخص را پیشنهاد میکنند. از مرتب کردن این پیشنهادها، یک منحنی به عنوان منحنی عرضه بازار استخراج میشود. به طور مشابه، بر اساس پیشنهادهای خرید، منحنی تقاضای بازار استخراج میشود؛ اما واقعیت این است که تقاضای برق حساسیت (کشش) بسیار کمی نسبت به قیمت دارد. لذا مقدار تقاضا یک خط عمودی در مقدار پیش بینی شده و ثابت در نظر گرفته میشود. محل برخورد این دو منحنی یعنی منحنی تقاضا و عرضه، نقطه تعادل بازار (قیمت تسویه بازار) است. پیشنهادهای فروشی که کمتر یا مساوی از این قیمت هستند پذیرفته شده و تولیدکنندگان بر اساس این قیمت برای بازه زمانی مربوطه تولید خواهند کرد. همچنین پیشنهادهای خریدی که مساوی یا بیشتر از قیمت تسویه بازار باشند به متقاضیان اطلاع داده میشود. به این شیوه قیمت گذاری اصطلاحا روش پرداخت بر مبنای پیشنهاد یا Pay-as-bid گفته میشود.
مدل بازار برق در ایران مدل حوضچه (Pool) است و پرداخت به فروشندگان برمبنای روش پرداخت بر مبنای پیشنهاد(و به عبارت دیگر تمایزی یا Pay-as-bid)اجرا میشود. فروشندگان مجاز هستند منحنیهای عرضه انرژی را در پلههای صعودی و حداکثر در ۱۰ پله به بازار برق ارائه کنند. در صورت پذیرش این قیمتها در بازار برق حداکثر قیمت پذیرفته شده در بازار مبنای پرداخت نیست و بر مبنای قیمت پیشنهادی به تولیدکنندگان پرداخت خواهد شد.
بازار لحظهای مدیریت شده: قبل از ورود به این قسمت از بحث لازم است به انواع بازارها و مرور مفاهیمی همچون قیمتهای لحظهای و بازار لحظهای اشاره شود. بازار میوه و ترهبار را در نظر بگیرید. مشتری با توجه به کیفیت و قیمت میوه مقداری از آن میوه را خریداری میکند.مشتری آن قیمت را برای لحظه انجام معامله و شرایط خاص آن معامله پرداخت میکند. بازارهای لحظهای برای کالایی همچون نفت و بسیاری از کالاهای دیگر هر چند پیچیدهتر ولی دارای اصولی مشابه هستند. مزیت اصلی بازار لحظهای فوری بودن آن است؛ اما از طرفی قیمتها در بازار لحظهای به سرعت تغییر میکند. افزایش ناگهانی در تقاضا و یا کاهش تولید میتواند باعث افزایش ناگهانی قیمت شود. بازارهای لحظهای نسبت به اخبار مربوط به میزان تولید یا تقاضا در آینده حساس بوده و از این طریق قیمت در بازار لحظهای تغییر میکند. این تغییرات و نوسانات غیر قابل پیش بینی شرایط را برای عرضه کنندگان و متقاضیان دشوار میکند. بر همین اساس عرضه کنندگان و متقاضیان برای فرار از خطرات ناشی از این نوسانات و تغییرات ناگهانی از انواع مبادلات و بازارهای جایگزین همچون بازارهای سلف، بازارهای آتی، قراردادهای اختیار و قراردادهای مابهالتفاوت استفاده میکنند.۶ استفاده از این شیوهها و سیستمها برای مبادله بخش عظیمی از انرژی الکتریکی در بازار برق کاملا طبیعی است؛ اما واقعیت این است که اتکای به این بازار آزاد (مدیریت نشده) میتواند باعث بروز مشکلاتی جبران ناپذیر شود. همان گونه که قبلا توضیح داده شد در صورتی که توازن لحظهای عرضه و تقاضا،به صورت ثانیه به ثانیه، حفظ نشود سیستم قدرت دچار فروپاشی شده و عواقب دردناکی همچون خاموشی یک منطقه یا حتی همه کشور در یک لحظه، اثرات نامطلوبی به جای خواهد گذاشت. در صورتی که چنین اتفاقی سیستم قدرت در یک کشور را گرفتار نماید، برگرداندن سیستم به شرایط معمولی هزینه بسیار زیادی به اقتصاد آن کشور تحمیل خواهد کرد. لذا با توجه به وضعیت فعلی فناوری و سیستمهای مخابراتی در شرایط کنونی ضرورت جایگزین کردن یک بازار لحظهای مدیریت شده به جای بازار آزاد (مدیریت نشده) احساس میشود. به همین دلیل یک سیستم متمرکز (بهرهبردار سیستم) با استفاده از بازار لحظهای مدیریت شده حفظ تعادل سیستم را بر عهده میگیرد.
با اینکه تولیدکنندگان باید برنامهریزی دقیقی برای اجرای تعهدات خود داشته باشند، اما معمولا هیچ یک از طرفین قادر نیستند قراردادهای خود را تمام و کمال اجرا کنند. شرکتهای تولیدی بعضا در شرایطی قرار میگیرند که به منظور اجرای تعهدات خود به جای تولید انرژی الکتریکی از سایر بنگاهها، انرژی را خریداری کرده و به تعهدات فروش عمل میکنند. در صورتی که به دلایلی که قبلا توضیح داده شد واحد تولیدکننده انرژی نتواند در بازه زمانی مورد نظر انرژی متعهد شده را تولید کند، باید به بازار لحظهای مراجعه و با خریداری از سایر واحدها به تعهدات خود عمل کند.
قیمت انرژی در بازار لحظهای ممکن است پایینتر یا بالاتر از قیمت انرژی متعهد شده در قرارداد باشد. اگر قیمت لحظهای پایین تر باشد خریداران انرژی ترجیح میدهند که کمتر از میزان نیاز خود از بازار سلف خریداری کرده و از این طریق قیمت انرژی در بازار سلف کاهش مییابد. از طرف دیگر در صورتی که قیمت لحظهای بالا باشد، خریداران انرژی با خرید بیشتر باعث افزایش قیمت در بازارهای سلف میشوند.
جمعبندی: آنچه در این مقاله ارائه شد مختصر توضیحی به منظور آشنایی با ساز و کارهای مربوط به تجدید ساختار صنعت برق و محدویتهای ناشی از برون رفت از فضای سنتی به فضای رقابتی است. خوشبختانه صنعت برق ایران در بین کشورهای در حال توسعه یکی از موارد پیشرو به حساب میآید. بازار برق ایران در سال ۸۲ راهاندازی شد و پس از آن تلاش شده است مراحل تجدید ساختار و ایجاد فضای رقابتی در صنعت برق کشور پیگیری شود. به منظور مرور مباحث مطرح شده در این نوشتار میتوان مشخصههای بازار برق ایران را به شرح ذیل مرور کرد: ساختار بازار برق ایران مدل آژانس خرید میباشد، که لازم است کلیه خریداران و فروشندگان در بازار برق حضور داشته باشند. پرداخت به فروشندگان برمبنای روش پرداخت بر مبنای پیشنهاد (تمایزی یا Pay-as-bid) و بازار برق ایران بازار عمده فروشی است. نرخ خرید از بازار برق ایران به شکل یکنواخت و بر اساس قیمت تسویه بازار و مدل بازار برق در ایران مدل حوضچه (Pool) میباشد. در این مدل شرکت در بازار برای کلیه خریداران و فروشندگان اجباری است.
منبع سایت دنیای اقتصاد
دیدگاهتان را بنویسید